به مناسبت سالگرد شهادت سردار دل ها شهید حاج قاسم سلیمانی
هر طرف رو میکنم صد پاره پیکر ریخته اِرباً اِربا قـامت و دستی مطهـر ریخـته رفته سردارِ حرم برگردد اما؛ ای دریغ مشکِ ساقی تیر خورده، قلب لشکر ریخته زیر لب میگفت هر دم "دوستت دارم حسین" عشق را با تار و پودش پای دلبر ریخته چشم نامحرم نیفتاده است هرگز بر حرم بسکه قاسم در رَهش بیجان و پرپر ریخته مالکِ دوران، سلیـمانِ وطن، با هیـبتش ترس را بر جان مزدوران کافـر ریخته لاف نه؛ عمری برای باورش جنگیده است محض قربانی به پای دلبرش سر ریخته از شلمچه تا عراق و شام عطرش میوزد بس که از چشمان او یاسِ معطر ریخته آسمانِ نیمهشب، مست شهیدان است باز ساقی امشب عشق را در جامِ آخر ریخته روضههای فاطمیه، شعلهور در حسرتاند خونِ یاسی قد کمان، بر سینۀ در ریخته در فراغ جان نپرس از سرخی رنگِ غزل خون ز چشمان قلم بر قلب دفتر ریخته |